به گزارش صد آنلاین، نگاهی به برنامه کنسرتهای پیش رو تا پایان خرداد نشان میدهد نقطه اوج قیمت بلیت کنسرت «خوانندگان پاپ» در «تهران» به یکمیلیونوسیصد هزارتومان رسیده است. نقطه اوجی، که با توجه به صحبتهای غلامعلی علمشاهی و کامران همتپور در گفتوگو با خبرآنلاین در مورد اجارهبهای بالای سالنها، علیرغم تعلق اغلب آنها به بخش دولتی یا شهرداری، دور از انتظار نبوده است.
مالیاتی که برگزارکنندگان کنسرت ناگزیر از پرداخت آنند، دستمزد بالای خوانندگان در کنار افزایش تعرفههای بخش خصوصی برای تامین پروداکشن؛ نور، صدا، الایدی و دستمزد کادر فنی موارد دیگری است که علمشاهی و همتپور از آنها به عنوان دلایل رسیدن سقف بلیت کنسرتهای پاپ در تهران، به قیمت مذکور یاد میکنند. ضمن این که همتپور با گلایه از عدم همکاری مطلق سازمان صداوسیما در امر تبلیغات، از گرانی تبلیغات شهری و ناتوانی در پرداخت هزینههای آن در صورت نداشتن اسپانسر به عنوان عاملی دیگر نام میبرد.
با این حساب، چنانچه علمشاهی اشاره میکند، یک خانواده سهنفره تهرانی؛ زن و مردی به همراه فرزندشان، برای خرید بلیت سه صندلی در جایگاه همکف سالنی چون میلاد نمایشگاه یا برج میلاد باید سهمیلیونونهصد هزارتومان بپردازند. اگرچه کف قیمت بلیت همین کنسرتهای پاپِ یکمیلیونوسیصد هزار تومانی، برای صندلیهایی در دورترین نقطه به سن، ۳۰۰ هزار تومان است اما باز هم این سوال پیش میآید که آیا باید پذیرفت تماشای کنسرت خوانندگان شناختهشده پاپ در سالنهایی چون میلاد نمایشگاه یا برج میلاد تنها تبدیل به تفریح طبقهای خاص شده است؟ ضمن این که با توجه به تعلق اغلب سالنهای برگزاری کنسرت در تهران به بخش دولتی یا شهرداری، آیا نمیتوان از آنها انتظاری ویژه داشت؟ انتظارِ تلاش برای کاهش اجارهبهای سالن که به گفته کسانی چون علمشاهی و همتپور، تاثیری مستقیم بر افزایش قیمت بلیت کنسرت میگذارد.
عامل | اثرگذاری تقریبی بر قیمت بلیت | توضیح |
---|---|---|
اجارهبهای سالن | ۴۰ درصد | حدود ۵۰۰ تا ۷۰۰ میلیون تومان برای هر سانس |
دستمزد خواننده | ۲۰ تا ۳۰ درصد | بهویژه در پاپ، تعرفهای مشخص وجود ندارد |
مالیات | ۱۰ تا ۱۵ درصد | تهیهکنندگان موسیقی از معافیتهایی مشابه سینما برخوردار نیستند |
هزینه تبلیغات | ۱۰ تا ۲۰ درصد | تبلیغات شهری گران، صداوسیما بیهمکاری |
این ارقام از گفتوگوها با فعالان حوزه کنسرت برداشت شدهاند و گرچه تخمینیاند، اما واقعیت پررنگی را نشان میدهند: نبود حمایت سیستماتیک، بلیتفروشی را به تنها منبع جبران هزینهها تبدیل کرده است.
در این میان نکته دیگری هم هست که همتپور بهواسطه دغدغهمندی و علاقهاش به حوزه موسیقی ردیف ـ دستگاهی و نواحی و با توجه به درآمد اندکتر اهالی این قبیل موسیقی به نسبت اهالی موسیقی پاپ به آن اشاره میکند. این که آیا سالنهایی چون وحدت، رودکی و برج آزادی بهعنوان مجموعههای زیر نظر بنیاد فرهنگیهنری رودکی یا سالن همایش وزارت کشور یا میلاد نمایشگاه زیرمجموعه شرکت سهامی نمایشگاههای بینالمللی یا برج میلاد به عنوان مجموعهای متعلق به شهرداری نمیتوانند تسهیلات ویژهای برای کنسرتهای موسیقی ردیف- دستگاهی و نواحی در نظر بگیرند؟ هرچند در این میان نمیتوان از «طرزِ تازه» عنوان طرحی که در آن بنیاد فرهنگیهنری رودکی از ایدههای گروههای موسیقی در سبکهای مختلف از جمله ردیف- دستگاهی، موسیقی نواحی و کلاسیک غربی حمایت میکند چشمپوشی کرد.
وقتی برای اجرا در سالنهای متعلق به بخش دولتی یا شهرداری، برای یک سانس کنسرت باید مبالغی حولوحوش ۵۰۰، ۶۰۰ یا ۷۰۰ میلیون تومان پرداخت چگونه میتوان از کنسرتگذار انتظار داشت که قیمت بلیت کنسرت را ثابت نگه دارد؟ این نکتهای است که کامران همتپور، آهنگساز، پژوهشگر، مدرس موسیقی و کنسرتگذار که فعالیت هنری خود را با گروه حنانه از دهه شصت آغاز کرده است صحبتهای خود را با اشاره به آن آغاز میکند. او ادامه میدهد: «آنچه ما در برابر اعتراضمان نسبت به افزایش اجارهبهای سالنها برای یک سانس کنسرت میشنویم این است که سالنها و تجهیزاتشان قطعا به مرور زمان و در پی استفاده مکرر، دچار استهلاک میشوند. در چنین شرایطی، ظاهرا، افزایش اجارهبها تنها راه تامین هزینههای نگهداری سالنهاست! با این حال باز هم میتوان این انتقاد را وارد دانست که اساسا تناسبی میان روند صعودی اجارهبها با هزینههای مورد نیاز برای نگهداری از سالنها وجود ندارد.» سرپرست گروه موسیقی «حنانه» اشاره میکند در چنین شرایطی، تنها راه پیش روی منِ نوعی بهعنوان تهیهکننده و برگزارکننده کنسرت، افزایش قیمت بلیت است.
همتپور با برشمردن «گرانی اجارهبهای سالنهای برگزاری کنسرتهای موسیقی» بهعنوان معضل نخست در چالش افزایش هر روزه قیمت بلیت میافزاید: «من بارها و بارها این مسئله را در دولتهای گوناگون با مسئولین مختلف که اغلبشان از دوستانمان هستند مطرح کردهام. این که آیا متولیان سالنهای برگزاری کنسرتهای موسیقی که اغلب یا متعلق به دولت است یا متعلق به شهرداری، راه دیگری جز افزایش اجارهبهای سالن، برای تامین هزینههای ناشی از استهلاک پیش رو ندارند؟ ضمن این که فراموش نکنید نه تنها بسیاری از گروههای موسیقی پاپ، که اغلب گروههای موسیقی ردیف- دستگاهی و نواحی، در غیاب امکان تبلیغ از صداوسیما و هزینه بالای تبلیغات شهری، از توانایی پر کردن سالن برخوردار نیستند. درواقع تنها برخی از گروههای موسیقی پاپ آن هم به صورت ادواری و معدود گروههای موسیقی ردیف- دستگاهی و نواحی چنین توانی دارند. همین اتفاق مزید بر علت میشود که تهیهکننده یا برگزارکننده کنسرت ناگزیر از افزایش قیمت بلیت برای پرداخت هزینههایش باشد.»
همتپور با بیان این که غیر از «گرانی اجارهبهای سالنهای برگزاری کنسرتهای موسیقی» به عوامل دیگری هم میتوان اشاره کرد، اینگونه ادامه میدهد: «تامین دستمزد بالای اعضای گروه و به شکل مشخص خوانندگان و به شکل اخص خوانندگان پاپ عامل دیگری است که تهیهکنندگان یا برگزارکنندگان کنسرت را ناگزیر از افزایش قیمت بلیت میکند. درواقع در حالی که دستمزد نوازندگان همواره در حدی است که حد نرمال دستمزد محسوب میشود چنین حدی در مورد خوانندگان وجود ندارد. به عبارت دیگر به صورت ناگهانی و کاملا بیدلیل ناچار از پرداخت دستمزدهایی میشوید که دستمزدهای نجومی محسوب میشوند.»
او با برشمردن دستمزد نجومی برخی از خوانندگان بهویژه در حوزه موسیقی پاپ، به عنوان دومین علت افزایش بهای بلیت، از نبود امکان تبلیغات برای کنسرتهای موسیقی بهعنوان عامل تشدیدکننده این وضعیت نام میبرد و میافزاید: «منِ تهیهکننده یا برگزارکننده کنسرت در صورتی که نتوانم اسپانسری را مجاب به حمایت از خود کنم، به علت هزینههای بالای استفاده از تبلیغات شهری، اساسا نمیتوانم از چنین امکانی بهرهمند شوم. ضمن این که از یکسو، صداوسیما نیز امکانی برای تبلیغ کنسرتهای موسیقی در اختیار تهیهکننده یا برگزارکننده کنسرت نمیگذارد و از سویدیگر، طبق قانون استفاده از امکانات شبکههای ماهوارهای برای تبلیغ قدغن است و در صورت انجام آن با توبیخ مواجه میشوید. درنتیجه تنها راه پیش رو، استفاده از ظرفیتهای فضای مجازی ازجمله پیجهای اینستاگرامی برای تبلیغ است که آن هم مستلزم صرف هزینههای بسیار است. دشواریهای موجود بر سر راه تبلیغ خودبهخود تبدیل به چالشی در مسیر جذب مخاطب میشود.»
سرپرست گروه موسیقی «حنانه» با بیان این که سومین عامل افزایش قیمت بلیت، نبود امکانات لازم برای تبلیغات است که تهیهکننده یا برگزارکننده کنسرت را ناگزیر از افزایش قیمت بلیت میکند، میافزاید: «با این حساب، سه عامل اجارهبهای بالای سالن، دستمزدهای نجومی خوانندگان و نبود امکان تبلیغات بهعنوان چالشی بر سر راه جذب مخاطب را میتوان سه عامل موثر در افزایش قیمت بلیت برشمرد.» او در پایان صحبتهایش با تاکید بر این که دغدغهاش وضعیت موسیقی ردیف- دستگاهی و نواحی است اضافه میکند عامل چهارم مالیاتهای وضع شده برای موسسات و شرکتهای موسیقی است که پرداخت آن از عهده اغلب این موسسات و شرکتها خارج است و برای تامین آن باز هم ناچار به افزایش قیمت بلیت هستند. این آهنگساز، پژوهشگر و مدرس موسیقی تصریح میکند حداقل کاری که میتوان برای این دو گونه از موسیقی انجام داد درخواست از تهیهکنندگان و برگزارکنندگان کنسرتهای پاپ پرمخاطب است. این که از آنها خواسته شود یک دهم هزینهای را که برای برگزاری کنسرتهای پاپ در طول سال انجام میدهند، صرف برگزاری کنسرت موسیقی ردیف- دستگاهی و نواحی کنند.
غلامعلی علمشاهی، مدیر شرکت فرهنگیهنری آوای نکیسا، کنسرتگذار و عضو هیاتمدیره کانون ناشران خانه موسیقی صحبتهای خود را با انتقاد از مالیاتی که شرکتهای فرهنگیوهنری ناگزیر از پرداخت آن هستند آغاز میکند. او با اشاره به آنچه «وامهای طویلالمدت با بهرههای اندک» میخواند و مدعی اعطای آنها به تهیهکنندگان سینما میشود از عدم تعلق این قبیل وامها به تهیهکنندگان موسیقی انتقاد میکند و میافزاید: «من نمیدانم مشکل مملکت ما با موسیقی چیست که هنوز نه تنها حلال و حرامی آن مشخص نیست که هیچ حمایتی هم از اهالی آن نمیشود.» به عقیده علمشاهی عدم معافیت مالیاتی شرکتهای فرهنگیوهنری ازجمله موسسات و شرکتهایی که در حوزه موسیقی فعالیت میکنند بزرگترین جفاییست که در حق آنها میشود. او با بیان این که درواقع نه تنها کمکی به این موسسات و شرکتها نمیشود به این نکته اشاره میکند که آنها ناگزیر از پرداخت هزینههایی چون مالیات نیز هستند.
علمشاهی همچنین با اشاره به افزایش اجارهبهای سالنها، این اتفاق را ناشی از افزایش قیمت خدماتی میداند که سالنداران برای حفظ سالن خود ناچار به پرداخت آن هستند. او همچنین اشاره میکند با توجه به این که برخی از سالنها هیچ کاربری دیگری جز برگزاری کنسرت ندارند، چارهای پیش پایشان باقی نمیماند که هزینههای خود را از جیب برگزارکنندگان کنسرت تامین کنند. اتفاقی که بهتبع کنسرتگذار را ناچار به افزایش قیمت بلیت کنسرت میکند. علمشاهی میگوید آنچه متولیان دولتی هنر میتوانند انجام دهند یا کاهش مالیات موسسات و شرکتهای فرهنگیوهنری ازجمله موسسات و شرکتهای فعال در حوزه موسیقی است یا تعریف بودجهای به عنوان کمکهزینه برای این موسسات و شرکتها. ضمن این که به عقیده او میتوان با استفاده از تمهیداتی همچون حمایتهای مالی از سالنهای زیرمجموعه دولت و شهردای، اجارهبهای این سالنها را پایین آورد و اینگونه به داد موسسات و شرکتهای فعال در حوزه موسیقی رسید.
او در مجموع افزایش مالیات، بالابودن اجارهبهای سالن و هزینه خدمات جانبی را ازجمله دلایلی میداند که موجب افزایش قیمت بلیت کنسرتها شده است. علمشاهی با بیان نتیجهای که به آن رسیده اضافه میکند که معتقد است با توجه به اندک بودجه موجود از بخشهای مختلف خواسته شده است هرکدام به نحوی هزینههای خود را تامین و درآمدزایی کند. او با اشاره به این که طی آخرین افزایش قیمت بلیت کنسرت، سقف قیمت به یکمیلیونوسیصد هزارتومان رسیده است میافزاید با این حساب اگر خانوادهای حداقل سه نفره شامل زن، مرد و یک فرزند قصد رفتن به کنسرتی را داشته باشند باید سهمیلیونونهصد هزارتومان هرینه کنند. هزینهای که منهای هزینه ایابوذهاب و خوردوخوراک احتمالی حین رفتنوآمدن به برنامهای هنری است.
با توجه به آنچه گفته شد لزوم ورود متولیان دولتی موسیقی به موضوع امری است که ضروری به نظر میرسد. ورودی که شاید بتواند چنانچه گفته شد دست کم از یکسو با کاهش اجارهبهای سالنها و از سوی دیگر با کاهش مالیات، زمینه کاهش قیمت بلیت کنسرتها را فراهم آورد. چرا که قیمت بالای بلیت کنسرت بهتبع نه مطلوب تماشاگران است و نه مطلوب تهیهکنندگان و برگزارکنندگان کنسرتها و در نهایت میتواند ضمن منجرشدن به خالی ماندن سالنها، تماشای کنسرت را تبدیل به امری مختصِ طبقهای خاص کند. / خبر آنلاین